انتظار طولانی برای GTA 6 و درسهایی از گذشته
بازی Grand Theft Auto 6 بیش از یک دهه پس از انتشار GTA 5 عرضه خواهد شد؛ یک چرخهی طولانی که به راکستار (Rockstar) زمان زیادی داده تا ببیند چه چیزهایی در نسخهی قبلی خوب عمل کرده و چه چیزهایی نتوانستهاند انتظارات را برآورده کنند. پاسخگویی به سطح بالای انتظارات برای این دنباله کار دشواری است، اما یادگیری از نقاط قوت و ضعف GTA 5 یکی از بهترین راهها برای درخشش بازی بعدی است.
راکستار گیمز احتمالاً درسهای بزرگی از Red Dead Redemption 2 گرفته است، اما GTA 6 میتواند و باید از GTA 5 نیز بیاموزد. چیزهای زیادی وجود دارد که راکستار در آخرین نسخه این فرنچایز به خوبی انجام داد، اما بیش از یک دهه بعد، موارد دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در بازی بعدی شاهد بهبود باشند.
۱۰ درس مهمی که GTA 6 میتواند از GTA 5 بیاموزد
۱۰. تمرکز ویژه بر تجربهی تکنفره قدرتمند
تمام تمرکز نباید روی بخش چندنفره باشد
محبوبیت پایدار Grand Theft Auto 5 هم از گیمپلی آنلاین و هم از بخش تکنفرهی آن ناشی میشود. با این حال، گیمپلی تکنفره بسیار پیشتر از بخش آنلاین عرضه شد و به شدت مورد تحسین قرار گرفت. راکستار باید انرژی خود را بر روی گیمپلی تکنفره Grand Theft Auto 6 متمرکز کند، زیرا این بخش همچنان جذابیت اصلی برای بسیاری از بازیکنان است، علیرغم افزایش محبوبیت حالتهای چندنفره آنلاین.
پس از انتشار اولین تریلر بازی در دسامبر ۲۰۲۳، گزارشهایی مبنی بر انتشار Grand Theft Auto VI در اکتبر ۲۰۲۵ منتشر شد که با گزارش اولیهی راکستار مبنی بر انتشار بازی در اواخر سال ۲۰۲۵ همخوانی دارد. در حالی که گیمرها منتظر تأیید این خبر هستند، این سوال نیز مطرح است که آیا این انتظار طولانی (۱۲ سال از زمان انتشار GTA 5) ارزشش را خواهد داشت؟ اگرچه این فاصلهی زمانی طولانی، بهخصوص با توجه به تمرکز بیشتر راکستار بر موفقیت بخش آنلاین، نگرانیهایی ایجاد میکند، اما تغییر به سمت یک شخصیت اصلی زن و وعدهی نقشهای بزرگتر، امیدواریهایی را به وجود میآورد.
راکستار در تنها تریلر منتشر شده تاکنون، بر گیمپلی تکنفره تمرکز کرده است، که نشانهای امیدوارکننده از عدم تغییر اولویتهای این شرکت است. تجربهی تکنفره جایی است که سری GTA به عنوان یک فرنچایز میدرخشد و راکستار نمیتواند اجازه دهد این نقطه قوت تضعیف شود. یک حالت تکنفره قوی نه تنها بازیکنان بیشتری را جذب میکند، بلکه پایهای محکم برای هرگونه بستهی الحاقی (DLC) و گسترشهای بعدی بازی ایجاد خواهد کرد. همچنین، این بخش یک دروازهی بسیار مهم و جذاب برای ورود به حالت آنلاین محسوب میشود.
۹. هوش مصنوعی پلیس نیازمند بازنگری جدی
پلیسها باید مانند افسران واقعی عمل کنند
پلیس در Grand Theft Auto 5 سرگرمکننده است، زیرا کنترلناپذیر به نظر میرسد و برای دستگیری هر مجرمی، خسارات زیادی به اموال شهر وارد میکند. در حالی که این جنبهی آرکید در اکثر بازیهای این سری جذاب بوده است، پلیس در Grand Theft Auto 6 باید واقعگرایانهتر باشد. در GTA 5، پلیسها بدون توجه به شدت یا مکان جرم، فوراً ظاهر میشوند و تمایل دارند به سرعت تعدادشان زیاد شده و نیروی کمکی دریافت کنند. بیش از یک دهه بعد، این یک مکانیک خستهکننده است که باعث میشود GTA 5 بسیار قدیمی به نظر برسد.
پلیس در GTA 6 باید متناسب با مقیاس جرم واکنش نشان دهد. جرایم کوچکتر باید منجر به تعقیب و گریزهای کمتر فوری و شدید شوند و بازیکنان باید فرصتهای بیشتری برای فرار قبل از فرود آمدن تمام نیروی قانون داشته باشند. خود افسران نیز باید کاری بیشتر از تلاش برای زیر گرفتن شخصیت اصلی و تیراندازی به سمت او انجام دهند. بازنگری کامل هوش مصنوعی پلیس در GTA 6 یکی از بزرگترین راهها برای افزایش واقعگرایی و تنوع گیمپلی خواهد بود.
۸. قابلیتهای شخصیتها: عمیقتر و معنیدارتر
قابلیتها باید منطقی و دارای عمق بیشتری باشند
یکی از درسهای کلیدی که Grand Theft Auto 6 میتواند از GTA 5 بگیرد، معنیدارتر کردن قابلیتهای شخصیتها است. در حالی که داشتن یک توانایی منحصر به فرد جالب بود، اما این قابلیتها بسیار عمومی به نظر میرسیدند. قابلیت ترور (Trevor) منطقی بود، اما تواناییهای فرانکلین (Franklin) و مایکل (Michael) کمی بیربط احساس میشدند. فرانکلین لزوماً یک رانندهی فرار ماهر نیست و هیچ چیز خاصی تیراندازی مایکل را از سایر مجرمان متمایز نمیکند. این دو شخصیت باید قابلیتهایی متناسب با شخصیت خود میداشتند.
مشکل بزرگ دیگر قابلیتها این است که فقط چند بار در طول بازی به آنها نیاز پیدا میشود. این تواناییها در نهایت فقط زمانی استفاده میشوند که بازیکن هوس کند، نه اینکه بخشی جداییناپذیر از خود بازی باشند. GTA 6 باید این قابلیتها را گسترش دهد و کاری کند که احساس شود در گیمپلی عادی تفاوت بیشتری ایجاد میکنند.
۷. ماموریتهای فرعی: پاداشهای ارزشمند، انگیزهی بیشتر
ماموریتهای فرعی باید چیزی بیشتر از پول خرد پاداش دهند
ماموریتهای فرعی زیادی برای انجام دادن در Grand Theft Auto 5 وجود دارد، اما انجام آنها چندان حس پاداش گرفتن نمیدهد. آنها بامزه هستند و برخی جذابیت دارند، اما وقتی پاداش آنها مقدار بسیار کمی پول نقد است، ماموریتهای فرعی مانند اتلاف وقت به نظر میرسند. خود تجربه به عنوان پاداش در نظر گرفته شده که فقط برای بار اول جذاب است. اگر GTA 6 میخواهد فرصتهای تکرارپذیری جالب را افزایش دهد، نمیتواند این اشتباه را تکرار کند.
بازگشت و انجام دوباره این ماموریتها در دور دوم یا سوم بازی جذابیت کمتری دارد. حذف یک پاداش خوب به ارزش تکرار بازی آسیب میزند و باعث میشود بازی کوچکتر به نظر برسد. GTA 6 احتمالاً با ماموریتها و خطوط داستانی فرعی عرضه خواهد شد و باید پاداشی ارائه دهد که احساس شود ارزش تمام زمان صرف شده را دارد.
۶. سیستم چند شخصیت اصلی: سریعتر و روانتر
تعویض شخصیتها بیش از حد طول میکشد
احتمالاً GTA 6 نیز مانند Grand Theft Auto 5 دارای چندین شخصیت اصلی خواهد بود. در حالی که تعویض شخصیت در GTA 5 هنوز هم چشمگیر است، این ویژگی دارای نقصهای اساسی است. جابجایی بین شخصیتها اغلب بسیار ناگهانی و گسسته (jarring) احساس میشود و تکمیل آن زمان زیادی میبرد، که گاهی اوقات انجام آن را خستهکننده میکند. تغییر شخصیتها چیزی بیش از تغییر یک ظاهر (skin) است، اما بیش از یک دهه از GTA 5 گذشته است، بنابراین تعویض شخصیتها باید بسیار سریعتر باشد.
یک نمونه خوب از اجرای درست تعویض شخصیت، بازی Marvel’s Spider-Man 2 است؛ GTA 6 به سیستمی مشابه نیاز دارد که به همان اندازه سریع باشد. مانند GTA 5، شخصیتهای اصلی اغلب مشغول کارهای خود هستند و بازیکن هر کاری که میکنند را قطع میکند، اما GTA 5 به طور قابل توجهی زمان بیشتری برای این انتقال صرف میکند. همچنین این واقعیت وجود دارد که شخصیتها لباس و مدل موی خود را تغییر میدهند، که باعث میشود بازیکنان مجبور شوند قبل از ادامه، آنها را دوباره تنظیم کنند.
۵. جداسازی کامل بخش تکنفره و آنلاین
تبلیغات آنلاین نباید وارد بازی اصلی شود
جای تعجب نیست که Grand Theft Auto Online یک منبع درآمد عظیم برای راکستار است، اما این توسعهدهنده در GTA 5 مرز بین داستان تکنفره و حالت آنلاین خود را محو نکرد. بازیکنان باید تلاش هدفمندی انجام دهند تا چیزی در مورد بخش چندنفره آنلاین ببینند، و این رویکرد باید برای GTA 6 نیز حفظ شود. هر چقدر هم که حالت آنلاین موفق باشد، بازیکنان نمیخواهند که به زور به آنها تحمیل شود.
اینکه آیا راکستار این روند را ادامه خواهد داد یا نه، مشخص نیست. برای یک شرکت سخت است که وقتی فرصت دارد، یک منبع درآمد بزرگ را تبلیغ نکند. با این حال، یکی از بهترین بخشهای GTA 5 این است که حس یک تجربهی مستقل را دارد و GTA Online از آن جدا به نظر میرسد. اگر راکستار بتواند این روند را حفظ کند، باعث میشود بازیکنان بسیار بیشتر به این شرکت اعتماد کنند.
۴. تمرکز بر یک منطقهی زنده و پویا
نقشه بزرگ است، اما برخی قسمتها اهمیت بیشتری دارند
Grand Theft Auto 5 نقشهی بسیار بزرگی داشت که شامل محیطهای متنوع بسیاری بود، اما مسلماً جزئیات بسیار بیشتری را در شهر Los Santos نسبت به سایر مناطق قرار داده بود. محلهها و مکانهای دیدنی متمایزی وجود دارد و حتی میتوانید محلهی قدیمی CJ و دار و دستهی Grove Street را پیدا کنید. GTA 6 مجبور نیست هر هکتار از زمین را منحصر به فرد و جالب کند، فقط کافی است Vice City را جالب و زنده بسازد.
راکستار باید Vice City را نسبت به بقیهی مناطق، که احتمالاً جمعیت متنوع و شهرهای کوچکی خواهند داشت، در اولویت قرار دهد. در حالی که پرسه زدن بازیکنان در مناطق روستایی در بازیهای GTA غیرمعمول نیست، بسیار رایجتر است که بازیکنان در شهر وقت بگذرانند. بنابراین، داشتن فروشگاهها، مناطق و محلههای بیشتر در شهر باید اولویت باشد، درست مانند GTA 5.
۳. بهبود و اصلاح ریتم و روند مراحل (پیسینگ)
هر مرحله باید خوب و جذاب باشد
Grand Theft Auto 6 به مراحلی نیاز دارد که بسیار اصلاحشدهتر از بازی قبلی باشند. برخی از مراحل در GTA 5 به طور خاص رضایتبخش هستند، ریتم فوقالعادهای دارند و باعث برجسته شدن بازی میشوند، اما مراحل دیگر عجولانه به نظر میرسند، فاقد وزن داستانی هستند و بیجهت کش پیدا میکنند. به عنوان مثال، بررسی فروشگاه جواهرات در نقش مایکل یک کار فوقالعاده خستهکننده است که بیش از حد طول میکشد. این نوع مراحل برای بخشهای کوتاه یا لحظهای منطقی است، اما مواقعی وجود دارد که کنار گذاشتن کنترلر بسیار آسان میشود.
در حالی که این درخواست ممکن است غیرمنطقی به نظر برسد، The Witcher 3 نمونهی بسیار خوبی از چگونگی اجرای تقریباً عالی همهی مراحل است. GTA 6 زمان بیش از اندازهای در دست توسعه داشته است، بنابراین راکستار میتوانست از ایدهی مشابهی پیروی کند: دائماً بدترین ایدههای مراحل را حذف کرده و بهترینها را جایگزین کند، و این کار را آنقدر تکرار کند تا فقط مراحل خوب باقی بمانند. GTA 5 یک بازی عالی است، اما اگر برخی مراحل بهتر بودند، میتوانست برای تکرار بسیار سرگرمکنندهتر باشد.
۲. افزودن تخریبپذیری محیطی
انفجارها در زندگی واقعی خسارت وارد میکنند
در Grand Theft Auto 5 انفجارها و گلولههای زیادی در همه جا وجود دارد. در حالی که ماشینها و برخی اشیاء تصادفی آسیب میبینند، محیط بازی آسیب نمیبیند. GTA 6 نیازی به پیادهسازی آسیب دائمی ندارد، اما باید نشانهای از وقوع انفجار یا تصادف وجود داشته باشد، حتی اگر برای مدت کوتاهی باشد. یک اثر موقتی از بتن شکسته یا شیشهی شکسته برای مدتی که بازیکن در اطراف آن منطقه حضور دارد، کافی خواهد بود.
بسیاری از بازیهای دیگر دارای محیطهایی هستند که آسیب را نشان میدهند، بنابراین این درخواست غیرمنطقی نیست. در واقع، Watch Dogs به بازیکنان اجازه میدهد چراغهای راهنمایی را از کار بیندازند و باعث تصادف شوند. شلیک به چراغها در GTA 5 فقط آنها را خاموش میکند اما باعث نمیشود ماشینها متوجه نشوند که میتوانند حرکت کنند یا نه. عدم وجود آسیب قابل مشاهده در محیط، حس غوطهوری (immersion) را از بین میبرد زیرا یادآوری میکند که این فقط یک بازی ویدیویی است.
۱. خلق یک آنتاگونیست بهیادماندنی
شخصیتهای منفی GTA 5 به سختی در خاطر میمانند
بهترین درسی که Grand Theft Auto 6 میتواند از GTA 5 بگیرد، خلق یک آنتاگونیست خوب و بهیادماندنی برای بازیکنان است. GTA 5 کمبودی از نظر افرادی که سد راه شخصیتهای اصلی میشوند ندارد، اما هیچکدام واقعاً برجسته نیستند. آنها فقط مانند اهدافی برای از بین بردن احساس میشوند، نه کسی که بتواند در آزمون زمان ماندگار شود. در واقع، به یاد آوردن نام آنتاگونیستهایی مانند Devin Weston و Steve Haines حتی پس از چند بار تمام کردن بازی، کار دشواری است.
یک آنتاگونیست متوسط برای آخرین GTA شاید قابل قبول بود، اما این درسی است که باید برای بازی بعدی آموخته شود. اگر Grand Theft Auto 6 فقط یک داستان عالی با یک آنتاگونیست بهیادماندنی ارائه دهد، به نظر میرسد که این سری از بازی قبلی درس گرفته است. بازیکنان باید احساس کنند که سفرهایشان اهمیت دارد و داشتن کسی که واقعاً روی اعصاب بازیکن راه برود، تاثیر زیادی بر تجربه کلی دارد.