فصل جوایز انیمه امسال بیش از همیشه بحثبرانگیز بود، بهخصوص زمانی که Solo Leveling عنوان انیمه سال را از آن خود کرد. برای بسیاری از طرفداران، این تصمیم گیجکننده بود؛ نه به این دلیل که Solo Leveling انیمه ضعیفی بود، بلکه چون سریال دیگری از نظر عمق عاطفی، قدرت روایی و هنروری بسیار بالاتر از آن قرار داشت و آن انیمه Frieren: Beyond Journey’s End بود. پس از تماشای مجدد هر دو سریال، با اطمینان میتوانم بگویم در حالی که Solo Leveling با جلوههای بصری خیرهکننده بود، Frieren تا مدتها پس از خاموش شدن صفحه، در روح و جان بیننده باقی میماند.
این یک دیدگاه برای نادیده گرفتن محبوبیت یا شایستگیهای فنی Solo Leveling نیست. این انیمه اکشن پرهیجان و یک قوس شخصیتی قوی برای قهرمان داستان ارائه داد که هم طرفداران جدید و هم قدیمی را مجذوب خود کرد. با این حال، عنوان انیمه سال باید برای اثری باشد که فراتر از سرگرمی عمل کند؛ باید این رسانه را به جلو ببرد، از نظر موضوعی طنینانداز شود و یک تجربه هنری کامل ارائه دهد. Frieren: Beyond Journey’s End به تمام این اهداف دست یافت و شکست آن نشاندهنده شکاف روزافزون بین محبوبیت پر زرقوبرق و برتری در داستانگویی است.
Frieren استادانه به زمان، اندوه و میراث میپردازد
در هسته خود، Frieren: Beyond Journey’s End تأملی بر زمان، فقدان و درد آرام خاطرات است. سریال نه با یک مأموریت بزرگ، بلکه با عواقب آن آغاز میشود؛ جایی که پیروزی گروه قهرمانان بر شیطان قبلاً رخ داده و فریِرن، یک جادوگر اِلف جاودانه، باید با کوتاهی عمر انسان دستوپنجه نرم کند. همین ساختار بهتنهایی کلیشههای فانتزی را به چالش میکشد و بینندگان را به سفری آرام و دروننگرانه برای کشف احساسات دعوت میکند.
Frieren به جای تکیه بر نبردها یا اوجهای عاطفی پر سر و صدا، در روشهای ظریفی که مضامین خود را منتقل میکند، برتری دارد. از طریق گفتگوها، سکوتها و تأملات آرام، این انیمه نگاهیست بر اینکه چگونه روابط در طول دههها تکامل مییابند یا نمییابند. پشیمانی فریِرن از اینکه تا زمان مرگ همرزمانش آنها را عمیقاً نشناخته بود، یک داستان ملانکولیک منحصربهفرد است که به ندرت در انیمهها، بهویژه در ژانر فانتزی، کاوش میشود. این یک حس عمیقاً انسانی است، علیرغم ماهیت فانتزی داستان.
Solo Leveling در سبک میدرخشد، اما فاقد جوهره روایی است
برای روشن شدن موضوع، Solo Leveling یک انیمه هیجانانگیز برای تماشا است. انیمیشن آن روان، صحنههای مبارزه پویا و قهرمان آن، سانگ جین-وو، یکی از رضایتبخشترین تحولات شخصیتی را در تاریخ اخیر انیمه دارد. از دیدگاه تولید، این سریال جذاب، مدرن و تماشای آن آسان است. اما پس از بازبینی فصل اول، نادیده گرفتن قابل پیشبینی بودن داستان و فقدان ظرافتهای عاطفی در مقایسه با Frieren دشوار است.
پیشرفت جین-وو از ضعیف به قدرتمند سرگرمکننده است، اما از فرمولی کاملاً شناختهشده با انحراف کمی پیروی میکند. مخاطرات عاطفی به ندرت تغییر میکنند؛ شخصیتهای خارج از جین-وو اغلب بیشتر شبیه ابزارهای داستانی هستند تا افرادی کاملاً تحققیافته. در حالی که این موضوع سریال را بد نمیکند، اما توانایی آن را برای طنیناندازی فراتر از هیجانات سطحی محدود میکند. در سالی که Frieren بینندگان را به تأمل در احساسات و ماهیت زودگذر زندگی دعوت کرد، Solo Leveling صرفاً سرگرم کرد و این تفاوت باید در رأیگیری نهایی اهمیت بیشتری میداشت.
Frieren در هنر، جهانسازی و توسعه شخصیت برتری دارد
یکی از نادیدهگرفتهشدهترین نقاط قوت Frieren، جهانسازی آن است. این انیمه پر از سیستمهای سیاسی پیچیده یا سلسلهمراتب جادویی بیش از حد نیست، بلکه از محیط خود برای تقویت آرام ضرباهنگهای عاطفی استفاده میکند. شهرهایی که فریِرن و همراهان جدیدش از آنها بازدید میکنند، فقط توقفگاههایی در یک سفر نیستند؛ آنها پر از پژواک گذشتهاند و هر مکان به خاطرات و ارواح کسانی که مدتهاست رفتهاند گره خورده است. این رویکرد عمیقاً شاعرانه است و طراحی پسزمینه (که به حق جوایزی را کسب کرد) نقش مهمی در آن ایفا میکند.
جایی که Solo Leveling برای شگفتزده کردن بینندگان به سکانسهای مبارزه فوقالعاده استایلیزه تکیه میکند، Frieren: Beyond Journey’s End از نور، رنگ و ترکیببندی برای انتقال حالوهوا و گذر زمان استفاده میکند. بارش آرام برف بر یک روستای ساکت، رنگهای طلایی غروب در یک دشت چمنی؛ این لحظات بصری کوچک، قدرت عاطفی عظیمی را در خود جای دادهاند. این هنروری در خدمت داستانگویی است، نه نمایش صرف.
احساسات طرفداران و شناخت منتقدان داستان متفاوتی را روایت میکند
در حالی که Solo Leveling جایزه اصلی را به خانه برد، Frieren با دست خالی مراسم را ترک نکرد. این انیمه جوایزی برای بهترین طراحی پسزمینه، بهترین درام و بهترین شخصیت مکمل دریافت کرد که نشانههای واضحی از این است که کیفیت آن کاملاً از چشم رأیدهندگان دور نمانده بود. اما این واقعیت که انیمه سال نشد، احساس میشود که موردی بود که در آن سبک بر محتوا پیروز شد.
در پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند Reddit، توییتر و یوتیوب، احساسات طرفداران به سمت Frieren متمایل بود. پستهایی که وزن عاطفی، درخشش آرام و جذابیت بیزمان آن را ستایش میکردند، استدلالهای شگفتانگیزی ارائه میدادند که Frieren باید برنده میشد. حتی منتقدان نیز در جمعبندیهای پایان سال خود عمدتاً Frieren را ترجیح دادند و این انیمه حتی در ژاپن عنوان انیمه سال را کسب کرد. در حالی که Solo Leveling در صدر جدولهای محبوبیت قرار داشت، Frieren در صدر لیستهای “بهترینهای” سال قرار گرفت. اگر عنوان انیمه سال برای ارج نهادن نه فقط به هیاهو بلکه به درخشش باشد، Frieren انتخاب واضحی بود.
یک شاهکار بیزمان در مقابل یک اثر پر زرقوبرق
هیچ مشکلی در دوست داشتن Solo Leveling وجود ندارد. سریع، پر زرقوبرق و بدون شک سرگرمکننده است. اما محبوب بودن یا از نظر بصری چشمگیر بودن با بهترین بودن یکسان نیست. بهترین انیمه باید مردم را تحت تأثیر قرار دهد، آنها را به فکر وادارد و چیزی بیش از هیجان هفتگی ارائه دهد. و اینجاست که Frieren بالاتر از بقیه قرار گرفت.
Frieren: Beyond Journey’s End فقط یک داستان فانتزی نیست، بلکه مرثیهای است برای آنچه که وقتی خیلی سریع زندگی میکنیم و قدر اطرافیانمان را نمیدانیم، از دست میرود. سالها بعد، Frieren همچنان مورد بحث و علاقه خواهد بود. من چندان مطمئن نیستم که همین را بتوان در مورد Solo Leveling گفت. بله، Solo Leveling جام را به خانه برد، اما در قلب بسیاری از طرفداران انیمه، Frieren برنده واقعی بود. و پس از تماشای مجدد هر دو، بیش از هر زمان دیگری متقاعد شدهام که Frieren: Beyond Journey’s End باید تاج انیمه سال را بر سر میگذاشت.