Mickey 17: سفر بونگ جون-هو به آینده با رابرت پتینسونِ شبیهسازیشده
در فیلم “Mickey 17″، بونگ جون-هو، نویسنده و کارگردانِ “Parasite” (انگل)، به آینده – و فضای بیکران – سفر میکند تا داستان شخصیت اصلی، با بازی رابرت پتینسون را روایت کند… یا بهتر است بگوییم، داستان حداقل ۱۷ شخصیت اصلی با بازی رابرت پتینسون را. چون “Mickey” یک کلون است.
در این فیلم علمی-تخیلی جدید که بر اساس رمان “Mickey7” اثر ادوارد اشتون (Edward Ashton) در سال ۲۰۲۲ ساخته شده و بازیگرانی همچون نائومی اککی (Naomi Ackie)، استیون یئون (Steven Yeun)، تونی کولت (Toni Collette) و مارک رافالو (Mark Ruffalo) نیز در آن حضور دارند، “Mickey” با بازی پتینسون، شغلی را در یک سفینه فضایی مستعمراتی به عنوان یک کارگر “مصرفشدنی” قبول میکند. اساساً، او آنجا است تا، همانطور که هری کالاهان (Harry Callahan) یک بار گفت، هر کار کثیفی را که در کتاب وجود دارد انجام دهد. حتی اگر این کار او را بکشد.
این دقیقاً رمز و راز بسیاری از آثار بونگ جون-هو است که اغلب در مرز بین علمی-تخیلی، هجو و تفسیر اجتماعی قرار دارند: او به نوعی طنز را در تراژدی و تراژدی را هم در طنز پیدا میکند. اخیراً با او درباره “Mickey 17″، اهمیت قدم گذاشتن در این مرز بین خندهدار و آشفته و موارد دیگر صحبت کردم.
بونگ (از طریق مترجم) میگوید: «در این فیلم طنز زیادی وجود دارد، اما هدف اصلی آن این نیست که مخاطب را تا جایی که میتوانند بخندانند. من فکر میکنم طنز واقعاً غم را تقویت میکند، و به خصوص با آن خندههای تلخ، ترکیبی عظیم از احساسات مختلف به دست میآورید.»
قطعاً دیدن رابرت پتینسونِ نیمهجان که به سمت قبر مذاب خود پرتاب میشود، در حالی که به افرادی که او را به داخل میاندازند “متشکرم” میگوید، خندهدار است، اما همانطور که فیلمهای بونگ مانند “Parasite”، “Snowpiercer” (برفشکن) و “The Host” (میزبان) به ما نشان دادهاند، فراتر از یک تفریح علمی-تخیلی آبکی، حرفهای دیگری هم در این فیلم وجود دارد.
این فیلمساز ادامه میدهد: «وقتی در حال بررسی مضامین اجتماعی-سیاسی هستید، به جای اینکه فقط با یک لحن جدی خیلی سخت به موضوع بپردازید، اگر از طنز برای ارائه آن داستان استفاده کنید، تأثیر ماندگارتری بر مخاطب میگذارد. زیرا مخاطب میتواند با صدای بلند به چیزی بخندد، اما بعداً با خود میگوید: “آیا واقعاً ارزش خندیدن داشت؟” یک جور احساس گناه به شما دست میدهد. شروع به فکر کردن درباره این میکنید که به چه چیزی میخندیدید و به آرامی کشف میکنید که چه چیزی در آن طنز وجود داشت و چه معانیای را میخواست منتقل کند.»
بدیهی است که سنت دیرینهای در استفاده از داستانسرایی علمی-تخیلی برای صحبت درباره مسائل دنیای واقعی و رویدادهای جاری وجود دارد، پنهان کردن موضوعات داغ در زیر نقاب هیولاهای جهشیافته، فرهنگهای بیگانه و شاید حتی بدبختهایی که برای تبدیل شدن به کلونهای مصرفشدنی ثبتنام میکنند.
از بونگ پرسیدم که چقدر از شخصیتها و رویدادهای واقعی در هنگام گفتن داستانهایش الهام میگیرد. برای مثال، در “Mickey 17″، رهبر مستعمره فضایی برنامهریزیشده، کنت مارشال (Kenneth Marshall) با بازی مارک رافالو است، یک سیاستمدار و تا حدودی رهبر فرقه که به عنوان یک آدم عجیب و غریب و هوسباز به تصویر کشیده میشود. اما کارگردان از نام بردن از هرگونه شخصیت عجیب و غریب و هوسبازِ فعلی در زندگی عمومی که ممکن است از آنها الهام گرفته باشد، طفره رفت.
او میگوید: «البته، “Mickey 17” یک لایه سیاسی آشکار دارد و من فکر میکنم یک جذابیت بزرگ علمی-تخیلی این است که به شما اجازه میدهد با هیجان وارد هجویههای سیاسی شوید. از طریق داستانی درباره آینده، در واقع بیشتر درباره گذشته بحث میکنید. و شخصیت مارک رافالو، او در کنار همسرش، یلفا (Ylfa) با بازی تونی کولت، نقش یک دیکتاتور را بازی میکند و این شخصیتها، نوعی یادآور همه آشفتگیهای سیاسی و سیاستمداران بدی است که در گذشته تجربه کردهایم. و من سعی میکنم ترکیبی از تمام خاطرات بد خود درباره سیاست را با این دو شخصیت ایجاد کنم.»
وقتی از بونگ پرسیده شد که فیلم علمی-تخیلی مورد علاقهاش چیست، او “خیلی، خیلی زیاد” را ذکر کرد، اما “The Thing” (موجود) اثر جان کارپنتر (John Carpenter) و “Alien” (بیگانه) اثر ریدلی اسکات (Ridley Scott) در صدر فهرست قرار دارند. (او همچنین به یک فیلم مستقل کمهزینه درباره حشرات غولپیکر به نام Infestation اشاره میکند: «من عاشق آن فیلم هستم.») در مورد آینده این ژانر، او خوشبین است.
او میگوید: «استادان ژانر علمی-تخیلی در حال پیر شدن هستند و عالی خواهد بود اگر ببینیم کارگردانان علمی-تخیلی جدید ظهور کرده و سروصدایی به پا میکنند. من قطعاً کارگردانانی را میبینم که این خط را ادامه میدهند، مانند الکس گارلند (Alex Garland) و “Alien: Romulus” اثر [فده آلوارز (Fede Álvarez)] عالی بود. یک هیجان خاص از علمی-تخیلی ناشی میشود و من دوست دارم فقط فیلمهای علمی-تخیلی سنتی بیشتری ببینم، زیرا اگر به فیلمهای من نگاه کنید، من نوعی استثنا هستم [به عنوان یک] فیلمساز علمی-تخیلی. این علمی-تخیلی است، اما واقعاً شبیه علمی-تخیلی نیست. من دوست دارم این ژانر را به قلمرو لکههای عرق بکشانم!»